از منفورترین زن استرالیا تا عفو دولتی: چگونه علم بیگناهی کاتلین فولبیگ را اثبات کرد؟
سال ۱۹۹۹ در جریان مصاحبهای نه ساعته با پلیس، این چهار سؤال کوتاه باعث شد تا کاتلین فولبیگ متوجه شود که در دام چه اتهامی گرفتار شده است: افسر پلیسی که در اتاق کوچک بازجویی در ایستگاه پلیس در نزدیکی سواحل رودخانه هانتر استرالیا در کنار فولبیگ نشسته بود، پرسید: «کتی، آیا تو کیلب را کشتی؟»
در صورت که نیاز به مشاوره و خرید یا نصب در زمینه تلفن سانترال و یا دوربین مدار بسته و یا شبکه را دارید لطفا با شمارهای 02188354375 و یا 09121988790 تماس بفرمایید.
کاتلین در حال اشک ریختن جواب داد: «خیر». او برای هر سه سؤال بعدی هم همین پاسخ را داشت. آیا او فرزندان دیگرش پاتریک، سارا و لورا را هم به قتل رسانده بود؟
در سال ۲۰۰۳ فولبیگ به قتل هر چهار فرزندش محکوم شد. القابی مثل بچهکُش، قاتل زنجیرهای، و «منفورترین زن استرالیا» به او اختصاص داشت. اما فولبیگ که اکنون ۵۵ سال دارد، همیشه به بیگناهی خود اصرار میورزید. به گزارش خبرگزاری گاردین کاتلین پس از تحمل بیست سال حبس، دوشنبهی هفتهی گذشته مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
پس از آنکه شواهد علمی جدید نشان داد که سه تن از کودکان ممکن است به دلایل طبیعی مرده باشند، اتهام فولبیگ مبنی بر قتل تمام فرزندانش مورد تردید قرار گرفت. وکلای فولبیگ معتقدند که او یکی از بزرگترین بیعدالتیهای قضایی در تاریخ استرالیا را متحمل شده است. رانی ریگو، وکیل فولبیگ، میگوید: «درک آسیبی که به کاتلین فولبیگ وارد شده غیرممکن است. درد از دستدادن فرزندانش و تحمل نزدیک به دو دهه حبس در زندانهایی با حداکثر امنیت، برای جنایتی که علم ثابت کرده هرگز رخ نداده است.»
تا سال ۱۹۹۹، فولبیگ مرگ سه فرزندش را در دوران نوزادی آنها تجربه کرده بود. در آن زمان، او متوجه شد که لورای ۱۸ ماهه، چهارمین فرزندش نیز علائم حیاتی ندارد.
صدای ضبط شدهای که در دادگاه پخش شد، نشان میداد که فولبیگ از خانهاش در شهر سینگلتون در نیو ساوت ولز، با اپراتور آمبولانس تماس گرفته و گفته بود: «بچهی من نفس نمیکشد. من قبلاً سه مورد مرگ ناگهانی نوزاد داشتهام... من قبلاً سه بار مرگ را تجربه کردهام.» امدادگران نتوانستند کودک او را احیا کنند و لورا مرده اعلام شد.
لورا چهارمین فرزندی بود که کاتلین از دست میداد. کیلب، نوزادی آرام با چشمانی تیره، نوزده روز پس از تولدش در سال ۱۹۸۹ از دنیا رفت. پاتریک، که از صرع و اختلال بینایی رنج میبرد، در سال ۱۹۹۱ در سن هشت ماهگی درگذشت و سارا که با عنوان بچهی جسور یاد میشود، در سال ۱۹۹۳ در ده ماهگی چشم از جهان فرو بست.
فولبیگ از همان ابتدا زندگی دردناکی را تجربه کرده بود. کمی قبل از تولد دوسالگیاش به فرزند خواندگی سپرده شد، زیرا پدر او مادرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود. در سال ۲۰۰۳ هنگامی که محاکمهی فولبیگ آغاز شد، هیچ مدرک فیزیکی وجود نداشت که ثابت کند او به کودکان آسیب رسانده است. در عوض، دادستان به شدت بر یادداشتهای روزانهای که فولبیگ نوشته بود، تکیه کرد.
فولبیگ در یادداشتی که به تاریخ ژانویه ۱۹۹۸ دربارهی لورا نوشته بود، میگوید: «از دست خودم خیلی عصبانیام، ناراحت و افسردهام. من این کار را کردم. من با وجود او از دستش دادم، آنقدر با عصبانیت سرش فریاد کشیدم که ترسید و گریهاش قطع نمیشد. من خیلی بد شدهام. تقریباً از عمد او را روی زمین انداختم و همانجا رها کردم.
بهقدر کافی خویشتنداری کردم که او را همان جا روی زمین رها کنم و دور شوم. به اتاق خودم رفتم و او را گذاشتم تا همان جا گریه کند. احتمالاً فقط ۵ دقیقه گذشته است اما به نظر یک عمر میرسد. احساس میکنم بدترین مادر روی زمین هستم. میترسم که او هم من را ترک کند، مثل سارا. میدانستم که گاهی اوقات با سارا بداخلاقم و بیرحمانه رفتار میکنم و او رفت. با کمی کمک.»
دادستان مدعی شد که یادداشتهای روزانهی فولبیگ اعتراف به گناه است و ثابت میکند که او به عنوان یک مادر با مشکلات عصبی زیادی مواجه بوده است. این احتمال وجود داشت که وی در رابطه با هر کدام از کودکانش از کوره در رفته و سپس آنها را خفه کرده باشد.
دادگاهی که در سال ۲۰۰۳ تشکیل شد، به شدت تحت تأثیر قانون میدو که از آن زمان بیاعتبار شده است، برگزار شده بود. این قانون، حکم بحث برانگیزی بود که از سوی روی میدو، متخصص اطفال مورد حمایت قرار گرفته بود و بیان میداشت که سه مرگ ناگهانی نوزاد یا بیشتر در یک خانواده، تا زمانی که خلافش ثابت نشود، قتل است.
در طول محاکمه، فولبیگ مورد انتقاد گسترده قرار گرفت؛ زیرا آنطور که از یک زن بیگناه انتظار میرفت، برای مرگ فرزندانش عزادار نبود. وقتی حکم بر مجرم بودن او صادر شد و به ۴۰ سال زندان محکوم شد، از پای درآمد و به گریه افتاد. بعداً، مجازات او به ۲۵ سال حبس غیرمشروط کاهش یافت.
در سالهای پس از محکومیت فولبیگ، اشخاص بسیاری برای آزادی او تلاش کردند. تریسی چپمن، دوست دوران مدرسهی فولبیگ که تقریباً هر روز با او در زندان تماس میگرفت و رگو وکیل فولبیگ، که در شش سال گذشته به صورت رایگان روی پرونده کار کرده بود، دو نفر از این اشخاص بودند.
در سال ۲۰۱۹، تحقیقات قضایی در مورد محکومیت فولبیگ نشان داد که همچنان تمامی شواهد مجرمبودن فولبیگ را تایید میکند. اما سال گذشته پس از یافتههای علمی جدید مبنی بر اینکه فولبیگ و دو دخترش، لورا و سارا، دارای تنوع ژنتیکی نادر CALM2-G114R هستند، روند تحقیقات آغاز شد و گناهکار بودن او مورد تردید قرار گرفت.
سوفی کالان، وکیل کمکی تحقیقات معتقد است که «شواهد تخصصی و دلایل علمی متقاعدکنندهای» وجود دارد که نشان میدهد پاتریک، یکی از پسران فولبیگ ممکن است بر اثر اختلال عصبی زمینهای مرده باشد. علت مرگ کیلب، پسر دیگرش، ، هنوز مشخص نیست.
کالان در ماه آوریل گفت: «با وجود تمامی شواهد قبل از آغاز تحقیق، در حال حاضر تردید معقولی در مورد گناهکار بودن خانم فولبیگ وجود دارد.» چپمن، دوست فولبیگ دو هفتهی پیش به خبرنگاران گفت: «یک ماه پیش در دادگاه نشسته بودم که کلمات شکبرانگیز منطقی را شنیدم و آن کلمات دستآویزی شدند تا منتظر بمانم.»
همچنین در تحقیقات اخیر، کارشناسان روانشناسی و روانپزشکی بیان کردند که یادداشتهای روزانه نباید به عنوان اعتراف به قتل یا آسیب رساندن به فرزندان تعبیر شوند. در عوض، این یادداشتها را باید نشانهای از مادری غمگین و افسرده دانست که خود را به خاطر مرگ هر فرزندی مقصر دانسته و سرزنش میکند.
روز دوشنبه، مایکل دیلی، دادستان کل نیو ساوت ولز، اعلام کرد که بر اساس یافتههای تحقیقات فولبیگ بیگناه شناخته شده و عفو خورده است. وی درجریان اعلام این خبر گفت: «اکنون چهار بچهی کوچک داریم که مردهاند. زن و شوهری داریم که یکدیگر را از دست دادهاند، زنی ۲۰ سال را در زندان گذرانده و خانوادهای داریم که هرگز برای با هم بودن فرصتی نداشتهاند. اگر حس خاصی به تو دست نمیدهد، انسان نیستی.»
فلیسیتی گراهام، مدافع حقوق بشر و وکیل کیفری، معتقد است که پرونده فولبیگ یک کیفرخواست علیه کل سیستم دادستانی کشور است. او میگوید: «ما باید در سراسر استرالیا سیستم را برای مقابله با تخلفات احتمالی قضایی اصلاح کنیم. پادمانهای کنونی به اندازهی کافی قوی نیستند و به اندازهی کافی در قبال شخصی که به اشتباه محکوم میشود مسئولیت نمیپذیرند.»
رگو معتقد است که وقت آن رسیده تا استرالیا نهادی را برای چنین موضوعاتی به اجرا بگذارد، تا به رهبری بریتانیا، اسکاتلند، نروژ، نیوزیلند و کانادا این قبیل مسائل را بررسی کند.
او میگوید: «این پرونده باید بحثی را برای تقویت تعاملات بین قانون و علم، انجام اصلاحات مهم بهگونهای که نظام حقوقی بر اساس بهترین شواهد علمی موجود تصمیمگیری کند، نه بر اساس حدس و گمان، به اجرا بگذارد.»
خانم فولبیگ امیدوار است که سیستم حقوقی قبل از گناهکار شمردن والدین بدون دلیل موجه، مرگهای ناگهانی کودکان را به طور کامل از نظر علمی بررسی کند.
آزادی کاتلین فولبیگ امروزه نقطهی عطفی در یک سفر طولانی و دردناک است. همهی ما تحت تأثیر پافشاریهای او برای برملا شدن حقیقت قرار گرفتهایم.